سلامی چو بوی خوش آشنایی...
خوشحالم وخرسند از این که غبار پنج ساله را می شویم ودوباره جایی را دارم که پر است از حرف های خودمانی تا دمی در آن بیاسایم وخستگی از تن در بیاورم.
دلم برای همه ی برو بچه های دهکده ی جهانی تنگ شده بود!
هر چند خیلی وارد نیستم که چطور دوباره بنویسم وخیلی از مهارتها فراموشم شده ولی خوب باید دوباره از جایی شروع کردو دوستان خوبی هم دارم که حتما کمکم خواهند کرد.
این گل ها هم تقدیم به همهی ایرونی های باصفا
